پرش لینک ها
بررسی روند تغییرات مزیت نسبی صنعت نساجی ایران و نقش آن در توسعه تجارت بین المللی

بررسی روند تغییرات مزیت نسبی صنعت نساجی ایران و نقش آن در توسعه تجارت بین المللی

اشتراک گذاری
چکیده

در صنعت نساجی و تجارت بین‌الملل بحث اصلی روی مبادله کالاها است؛ از آن جا که یک کشور قادر نیست تمام نیازها و احتیاجات خود را از تولید داخلی برطرف کند، به همین دلیل کشورها ناگزیر از تجارت بین‌الملل هستند. یکی از محورهای مهم اطلاعاتی در جهت برنامه‌ریزی اقتصادی، به‌ویژه سرمایه‌گذاری صنعت در کشورهای در حال توسعه، آگاهی از مزیت‌های نسبی در تولید و صدور کالاها می‌باشد. آگاهی از مزیت‌های نسبی تجارت خارجی و تلاش در جهت بالفعل ساختن آنها به منظور موفقیت و حضور در عرصه رقابت بین‌الملل، امری ضروری به نظر می‌رسد. صنعت نساجی و پوشاک ایران با بهره‌گیری از قدمت طولانی، حجم سرمایه‌گذاری، نرخ بالای ارزش افزوده، پیوندهای پیشین و پسین با سایر صنایع دیگر و اقتصاد ملی و نیروهای انسانی فراوان، دارای امکانات بالقوه بسیاری جهت پیشرفت و ارتقای کمی و کیفی خود و اقتصاد ملی است. در این تحقیق که به روش اسنادی و کاربردی انجام شد، به بررسی تغییرات مزیت نسبی صنعت نساجی ایران نسبت به رقبا و نقش آن در تجارت بین‌الملل پرداخته شد. نتایج حاصل نشان داد به‌طور کلی در بسیاری از بخش‌های اقتصادی، کشور ایران در حال از دست دادن مزیت نسبی خود در بازارهای جهانی است. لازم است دولت و سیاست‌گذاران حوزه اقتصاد با درنظر گرفتن این مسئله، اولویت‌های صادراتی را صحیح شناسایی کرده و بر پایه آن، تقویت و حمایت تولید را در بخش‌هایی پیگیری کنند که دارای مزیت باشد و علاوه بر وجود مزیت، این معیار از پایداری نیز برخوردار باشد.

واژگان كليدي: تجارت بین‌المللی، صنعت نساجی، توسعه تجارت، مزیت نسبی


مقدمه

تجارت بین‌المللی در جهان، گذشته‌ای طولانی دارد و ملت‌ها از دیرباز برای برآوردن نیازها و دستیابی به کالاها و خدمات سایر کشورها به مبادله خارجی پرداخته‌اند. در گذشته تأمین نیازهای جامعه و سودجویی از انگیزه‌های اصلی کشورها برای ورود به عرصه بازرگانی بین‌المللی محسوب می‌شد، اما امروزه اهداف مهم سیاسی و اقتصادی دیگری هم در این قلمرو مطرح می‌باشد. برخی از اقتصاددان‌ها بر این باورند که باز شدن مرزهای کشورها به روی یکدیگر و گسترش داد و ستدهای برون‌مرزی، منابع اقتصادی ملت‌ها را به سوی فعالیت‌هایی که بهره‌وری بالاتری دارند هدایت نموده و روند رشد و توسعه آنها را سرعت بخشیده است (ترکمانی، 1391).

در تجارت بین‌الملل، دو گروه نقش اساسی دارند؛ گروه اوّل که تنظیم‌کنندگان روابط و سیاست تجاری بین کشورها می‌باشند و اموری مانند صادرات و واردات و امور گمرکی و تعرفه‌ها و مالیات‌ها را هدایت می‌کنند. در این گروه، دولت‌ها، سازمان‌های بین‌المللی و اتّحادیه‌ها و نهادهای جهانی (نظیر سازمان تجارت جهانی، آنسیترال، یونیدروا، اتاق بازرگانی بین‌المللی) فعّال می‌باشند. گروه دیگر از طریق قراردادهای بین‌المللی، عامل انجام تجارت هستند. بازرگانان، شرکت‌های تجاری، پیمانکاران و سازندگان کارخانجات در کشورهای دیگر و اکتشاف‌کنندگان معادن و استخراج‌کنندگان آن‌ها از این نمونه می‌باشند.

در تجارت بین‌الملل بحث اصلی روی مبادله کالاها است؛ از آن جا که یک کشور قادر نیست تمام نیازها و احتیاجات خود را از تولید داخلی برطرف کند، به همین دلیل کشورها ناگزیر از تجارت بین‌الملل هستند (محمودزاده، 1392).

یکی از محورهای مهم اطلاعاتی در جهت برنامه‌ریزی اقتصادی، به‌ویژه سرمایه‌گذاری صنعت در کشورهای در حال توسعه، آگاهی از مزیت‌های نسبی در تولید و صدور کالاها می‌باشد. آگاهی از مزیت‌های نسبی تجارت خارجی و تلاش در جهت بالفعل ساختن آنها به منظور موفقیت و حضور در عرصه رقابت بین‌الملل، امری ضروری به نظر می‌رسد (حسن‌زاده، 1377).


نظریه مزیت مطلق

بر اساس نظریة اسمیت، هر كشور از طريق تجارت آزاد، مي‏تواند در توليد كالاهايي تخصص يابد كه آنها را با كارآيي بيشتري نسبت به ساير ملل توليد مي‏كند (در توليد آن داراي مزيت مطلق است) و در مقابل، كالاهايي را وارد كند كه آنها را با كارآيي كمتري توليد مي‏نمايد (كه در آنها فاقد مزيت مطلق است). تخصصي كه عوامل توليد در سطح بين‏الملل كسب مي‏كنند، موجب افزايش توليد در جهان شده و منافع آن بين ملل طرف تجارت تقسيم مي‏گردد.

بنابراين وي با رد ديدگاه سوداگران، اعتقاد داشت كه در تجارت آزاد مبتني بر مزيت مطلق، يك كشور به زيان ديگر ملل منتفع نمي‏شود، بلكه همه كشورها به طور همزمان نفع خواهند برد (پورسردار، 1399).


نظریه مزیت نسبی

مفهوم مزیت نسبی، در تکامل نظریه مزیت مطلق آدام اسمیت ابتدا در زمینه تجارت بین‌الملل به کار برده شد، به‌طوری‌که دیوید ریکاردو در نوشته‌های خود در قرن نوزدهم میلادی، این‌گونه نتیجه‌گیری می‌کند که نفع هر کشوری در این است که به تخصصی شدن در تولید و ارائه کالاها و خدماتی بپردازد که از نظر نسبت قیمت‌ها در آن بهترین است و با مبادله مازاد آن با کشورهای دیگر، نیاز خود به کالاها و خدمات دیگر را تأمین کند.

مللی که سعی می‌کنند خودکفا باشند در واقع به نوعی فقر را در میان مردم خود گسترش می‌دهند، چرا که با تولید کالاهایی که در تولید آن‌ها بهترین نیستند، آن کالا را با قیمتی بالاتر از قیمتی که کشورهای دیگر می‌توانستند ارائه دهند به مردم خود می‌فروشند؛ در حالی که می‌توانستند با آزاد گذاشتن مردم‌شان برای تولید کالاهایی که در تولید آن‌ها بهترین‌اند، نهایت بهره‌وری و سود را از آن ایشان سازند.


اهمیت و ضرورت تحقیق

در نظام‌های اقتصادی دنیا در خصوص تولید بایستی به سه سؤال مهم پاسخ داده شود:
چه کالایی تولید کنیم؟ (چه نوع محصول و خدمت)
به چه میزان تولید کنیم؟ (حجم بازار)
چگونه و با چه تکنولوژی تولید کنیم؟

برای پاسخ به سؤال اول نیاز است زنجیره تولید مرور گردد. در این فرایند مشخص می‌گردد کدام یک از محصولات دارای ارزش افزوده بیشتری است تا نوع محصول تعیین شود. توسعه صنعتي هر كشور و ميزان بهره‌مندي صنايع مختلف از مزاياي تجارت بین‌المللی به ويژگي‌هاي هر كشور، از جمله وضعيت زيرساخت‌هـاي اقتصـادي، مزيـت‌هـاي نسبي بالفعل و بالقوه و فضاي رقابتي حاكم بر فعاليت‌هاي صنعتي و تجاري، بسـتگي دارد (فتحی، 1396).

صنعت نساجی و پوشاک ایران با بهره‌گیری از قدمت طولانی، حجم سرمایه‌گذاری، نرخ بالای ارزش افزوده، پیوندهای پیشین و پسین با سایر صنایع دیگر و اقتصاد ملی و نیروهای انسانی فراوان دارای امکانات بالقوه بسیاری جهت پیشرفت و ارتقای کمی و کیفی خود و اقتصاد ملی است (شفیع، 1399). از این‌رو تعیین برخورداری این صنعت از مزیت نسبی جهت ورود به بازارهای جهانی بیش از پیش احساس می‌گردد.


روش تحقیق

تحقیق حاضر تحقیقی اسنادی و کاربردی است که به‌صورت جمع‌آوری و مطالعه کتابخانه‌ای مطالب گردآوری شده است و هدف از آن بررسی مزیت نسبی صنعت نساجی در کشور ایران و تعیین ارزش سرمایه‌گذاری و توسعه تجارت بین‌المللی این صنعت می‌باشد.


پیشینه تحقیق

یزدانی و همکاران (1400) به بررسی و تحلیل میزان رقابت‌پذیری زیربخش‌های کشاورزی، صنعتی و خدمات اقتصاد ایران در بازارهای جهانی با احتساب چهار شاخص مزیت نسبی آشکار شده (RCA) در سطح کدهای دو و چهار رقمی سیستم طبقه‌بندی بین‌المللی استاندارد صنعتی رشته فعالیت‌های اقتصادی (ISIC) و با استفاده از اطلاعات جداول داده-ستانده ایران و جهان طی دوره 95-1375 پرداختند. این تحقیق نشان داد در بسیاری از بخش‌های اقتصادی، کشور ایران در حال از دست دادن مزیت نسبی خود در بازارهای جهانی است. لازم است دولت و سیاستگذاران حوزه اقتصاد با درنظر گرفتن این مسئله، اولویت‌های صادراتی را صحیح شناسایی کرده و بر پایه آن، تقویت و حمایت تولید را در بخش‌هایی پیگیری کنند که دارای مزیت باشد و علاوه بر وجود مزیت، این معیار از پایداری نیز برخوردار باشد.

قاسملو و همکاران (1398) به بررسي مزیت نسبی و ثبات عملکرد کالاهای صنعتی در استان‌های ایران پرداختند. شناسایی مزیت نسبی مناطق صنعتی دارای قابلیت و هدایت‌ها جهت سرمایه‌گذاری در صنایع آن مناطق می‌توانند در توسعه صادرات غیرنفتی مؤثر باشند. نتایج حاصل از بررسی مزیت نسبی آشکار شده و متقارن بالاسا نشان داد که استان‌های اصفهان، مرکزی، قزوین، بوشهر، هرمزگان، سمنان، آذربایجان شرقی، یزد، خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد، خوزستان، زنجان، قم و کرمان به ترتیب از مزیت نسبی آشکار شده و متقارن برخوردار هستند. این استان‌ها علاوه بر خودکفا بودن، کالاهای صنعتی خود را به سایر استان‌ها و خارج کشور صادر می‌کنند.

همچنین یافته‌های حاصل از برآورد روش همگرایی گروهی نشان داد که برای کل استان‌ها ضریب تخصص‌گرایی برابر با 33/1 بوده و بزرگ‌تر از یک می‌باشد، اما از 28 استان مورد مطالعه، 14 استان با ضریب تخصص‌گرایی بالای یک (75/1) صنعتی و 14 استان دیگر با ضریب تخصص‌گرایی کمتر از یک (99/0) غیر صنعتی بوده‌اند. براساس این نتایج، سطح تخصص و میزان مزیت نسبی استان‌های صنعتی نه تنها از ثبات لازم برخوردار بوده بلکه در طی دوره نیز تقویت شده است. در مقابل، سطح تخصص و میزان مزیت نسبی استان‌های غیر صنعتی پایدار نبوده و به طور نسبی میزان تخصص این استان‌ها در مقایسه با استان‌های صنعتی تضعیف شده است.

فتحی و همکاران (1396) به بررسي مزيت‌هاي نسبي و آمادگي صنايع كارخانه‌هاي ايران براي شرايط رقابتي تجارت آزاد و الحاق به سازمان تجارت جهاني (WTO) پرداختند. نتايج مطالعه حاكي از آن است كه علاوه بر مزيت‌هاي نسبي سنتي و مبتني بر منابع طبيعـي، بخشي از ديگر صنايع كارخانه‌اي كشـور، نظيـر توليـد جـواهرات، ماشـين‌آلات اداري و محاسباتي، قطعات خودرو، دارو و مواد شيميايي مورد استفاده در پزشكي، ابزارهاي اپتيكي و تجهيزات عكاسي، توليد ماشين‌آلات متالوژي ـ ذوب فلز، وسايل نقليه موتوري و …، هم ـ تحت ثابت بودن ساير شرايط ـ از آمادگي بالقوه براي مواجهه با شرايط رقابتي تجارت آزاد برخوردار بوده و الحاق به WTO مي‌تواند براي اين صنايع فرصت تلقي شود.

ناظمیان و موحدمنش (1394) در مطالعه‌ای به بررسی تجارت درون صنعت و رابطه آن با مزیت نسبی آشکار شده اقتصاد ایران، طی سال‌های 2006-1997 پرداختند. نتایج تحقیق نشان‌دهنده حجم پایین میزان تجارت درون صنعت متقابل ایران در تجارت با دنیا است. همچنین نتایج حاصل از برآورد الگو بیانگر رابطه مثبت و معنادار میان تجارت درون صنعت و مزیت نسبی آشکار شده در اقتصاد ایران است.

عزیزی و مجتبایی (1387) در این مقاله به بررسی مزیت نسبی در تولید و تجارت و تداوم آن در اقتصاد نساجی ایران به منظور افزایش کارایی در کمیت و کیفیت برتر تولید و تجارت پرداختند. به طور کلی هدف اصلی این تحقیق سنجش توان رقابتی صنعت نساجی کشور در عرصه بین‌المللی بود. در این پژوهش برای اندازه‌گیری مزیت نسبی در صنعت نساجی کشور از معیارهای هزینه منابع داخلی (DRC) و مزیت نسبی آشکار شده (RCA) در مورد محصولات پنبه، پارچه‌های تار و پودی، رشته‌های الیاف مصنوعی و پشم و موی حیوانات و ابریشم طی سال‌های 1383-1379 استفاده شده است.

با بهره‌گیری از روش مزیت نسبی آشکار شده و داده‌های مربوط به سال‌های 1383-1379 مشخص شد که صنعت نساجی ایران در سال 1383 دارای مزیت نسبی آشکار شده نیست و در بین محصولات مورد بررسی فقط دو محصول الیاف مصنوعی و پشم و موی حیوانات از مزیت نسبی برخوردار هستند‌. در ضمن مشخص شد که در صنعت نساجی ایران نه تنها مزیت نسبی آشکار شده منسوجات در سال 1383 کاهش یافته بلکه مزیت نسبی محصولات مورد بررسی نیز به جز الیاف مصنوعی در سال 1383 در مقایسه با سال 1382 کاهش یافته است‌. علاوه بر این، در این تحقیق مزیت نسبی آشکار شده صنعت نساجی ایران در سال 1383 با کشورهای منتخب مقایسه شده که نشان می‌‌دهد ایران در بین کشورهای مطرح با رتبه 44 و 91/0=RCA از موقعیت خوبی برخوردار نیست.

نعمتی و همکاران (1385) به اندازه‌گیری مزیت‌های نسبی بالقوه فعالیت‌های صنعت نساجی استان ایلام پرداختند. این پژوهش به بررسی و اندازه‌گیری مزیت‌های نسبی بالقوه فعالیت‌های صنعتی تعداد 13 واحد مهم از صنایع نساجی با 23 محصول تولیدی مختلف بخش نساجی و پوشاک استان ایلام در سال‌های 1380 و 1381 در راستای توسعه صادرات غیرنفتی پرداخت. تحلیل مذکور در چارچوب روش هزینه منابع داخلی (DRC) متکی بر حسابداری قیمت تمام شده انجام شد تا تفاوت‌های هر یک از شرکت‌ها و محصولات تولیدی آنها را به تفکیک تعیین نماید. نتایج حاصل نشان داد که اکثر کالاهای مورد بررسی از مزیت نسبی بالایی برخوردار بوده‌اند، به طوری که در سال‌های 1380 و 1381 تعداد کالاهای با مزیت نسبی بالا، به ترتیب بالغ بر 15 و 17 کالا از 23 قلم کالا بوده است. از جمله دلایل مزیت نسبی بالای واحدهای مذکور می‌توان به پایین بودن هزینه‌های تولید و خصوصی بودن مالکیت این واحدها اشاره نمود. کاهش و یا کنترل هزینه‌های تولید، تولید انبوه، گسترش بازار داخلی و بین‌المللی می‌تواند بر نقش واحدهای مذکور در افزایش صادرات غیر نفتی استان بیافزاید.

منجذب (1381) به محاسبه مزیت نسبی صنایع غذایی و صنایع پوشاک ایران پرداخت. نتایج حاصل نشان داد علیرغم افزایش تقاضای جهانی برای اکثر محصولات صنایع پوشاک در جهان ـ جز در دو مورد ـ ایران توفیق چندانی نداشته و در طول 97-1993 مزیت نسبی ایران رو به کاهش بوده است.

Mbatha (2021) در مطالعه‌ای به بررسی تهدیدها و فرصت‌های مزیت رقابتی در صنعت پوشاک، منسوجات، چرم و کفش آفریقای جنوبی (CTLF) پرداخت. تحقیقات نشان داد علیرغم کاهش اشتغال و مزیت رقابتی که در سال‌های گذشته تجربه شده بود، صنعت پوشاک، نساجی، چرم و کفش آفریقای جنوبی (SACTLF) هنوز هم سهم قابل توجهی در بخش تولید این کشور دارد. برای بازگرداندن ارقام اشتغال که آخرین بار در یک دهه پیش در صنعت مشاهده شده است، SACTLF باید تهدیدها و فرصت‌های مزیت رقابتی را در میان سایر موارد بررسی کند. برای کشف تهدیدها و فرصت‌های مزیت رقابتی در صنعت SACTLF، یک گروه خرده‌فروشی پیشرو SACTLF و دو انجمن تولیدکنندگان پیشرو پوشاک (به نمایندگی از بیش از 100 سازمان CTLF) به طور هدفمند نمونه‌گیری و مصاحبه شدند. حاصل تحقیق این است که نرخ پایین نوآوری و عدم دسترسی به ورودی‌های تولید، تهدیدهای اصلی مزیت رقابتی هستند. تقویت زمان پاسخ سریع و بومی‌سازی به عنوان فرصت‌های رقابتی سودمند ظاهر شد. یافته‌های این مقاله نشان می‌دهد که صنعت SACTLF پتانسیل ایجاد مزیت رقابتی را دارد.

Ervan (2019) در مطالعه‌ای به بررسی مزیت نسبی و تخصص تجارت کشورهای شرق آسیا پرداخت: آیا کشورهای آسیای شرقی در تولید محصول با مزیت نسبی بالا تخصص دارند؟ این مقاله نتیجه می‌گیرد که در طول دوره‌های مطالعه 1995، 2005 و 2015، کشورهای آسیای شرقی (اندونزی، چین، ژاپن، هنگ کنگ، کره‌جنوبی و سنگاپور) در گروه محصولات با مزیت نسبی کم تخصص دارند. همچنین مشخص شد که طبقه‌بندی محصولات غالب بر مزیت نسبی و تخصص تجاری کشورهای آسیای شرقی، طبقه‌بندی محصولات مبتنی بر فناوری است.

Lectard (2018) در تحقیقی بررسی کرد آیا کشورهای در حال توسعه می‌توانند از مبارزه با مزیت نسبی بهره ببرند؟ فاصله تا مزیت نسبی، تنوع و پیچیدگی صادرات، و پویایی تخصص مورد مطالعه قرار گرفت. این پژوهش نشان داد کشورهای در حال توسعه که مزیت نسبی خود را به چالش می‌کشند، تمایل به صادرات اقلام تولیدی بیشتر و کالاهای تولیدی پیچیده‌تر دارند. در مورد تنوع صادرات، تأثیر آن در سطوح توسعه ناهمگن است: اگرچه به نظر می‌رسد نادیده گرفتن مزیت نسبی به تنوع سبدهای صادراتی کشورهای با درآمد متوسط و غنی از منابع کمک می‌کند، اما تمایل دارد سبدهای اقتصادهای کم‌درآمد را متمرکز کند. علاوه بر این، تأثیر فاصله تا مزیت نسبی بر تحول تولیدی، به شدت به اندازه سهام FDI و تخصص کشور در وظایف تولیدی با ارزش افزوده پایین زنجیره‌های ارزش جهانی (GVC) مشروط می‌شود. به طور خاص، نتایج نشان می‌دهد که سرپیچی از مزیت نسبی با جذب سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی ممکن است یک استراتژی خطرناک در درازمدت باشد، زیرا تنها صنعتی‌سازی جزئی و مصنوع را به همراه دارد، با افزایش صادرات تولید در حالی که ارزش افزوده تولید در واقع کاهش می‌یابد.

Schetter (2017) در مطالعه‌ای به بررسی تمایز کیفیت، مزیت نسبی، و تخصص بین‌المللی در میان محصولات پرداخت. نتایج حاصل بیان کرد تمایز کیفیت به کشورهای صنعتی اجازه می‌دهد تا در سراسر محصولات پیچیده و ساده فعال باشند، در حالی که کشورهای در حال توسعه به طور سیستماتیک در محصولات ساده، مطابق با واقعیت‌های سبک جدید، تخصص دارند. بنابراین، تمایز کیفیت ممکن است به توضیح اینکه چرا کشورهای ثروتمندتر تمایل به تنوع بیشتری دارند و چرا، به مرور زمان، کشورهای ثروتمند و فقیر به طور فزاینده‌ای به صادرات محصولات مشابه تمایل دارند کمک کند. تمایز کیفیت حاکی از آن است که منافع حاصل از تجارت بین‌محصولی بیشتر به کشورهای در حال توسعه تعلق می‌گیرد.

الودود (2008) به مقایسه بین‌المللی مزیت نسبی پویا در تجارت منسوجات و پوشاک، برآوردها و دلالت‌ها پرداخت. نتایج این تحقیق نشان داد کشورهای در حال توسعه دارای برتری مزیت نسبی در هر دو صنعت منسوجات و پوشاک هستند. البته مزیت نسبی آن‌ها در پوشاک در مقایسه با منسوجات برتر می‌باشد.


موانع کاهش مزیت نسبی صنعت نساجی و پوشاک ایران
  1. قاچاق منسوجات به داخل كشور

  2. عدم امكان تأمين مواد اوليه با كيفيت مطلوب و قيمت ارزان

  3. عدم پرداخت به موقع يارانه‌هاي صادراتي

  4. بالا بودن قيمت تمام شده محصولات نسبت به كالاهاي مشابه خارجي

  5. مستهلك بودن ماشين‌آلات توليد در تعدادي از واحدهاي توليدي

  6. اتخاذ سياست‌هاي تعرفه‌اي متغير براي صادرات و واردات كالا

  7. ضعف قوانين و مقررات توليد در كشور

  8. ركود داخلي و نابساماني فضاي كسب و كار

  9. فقدان دانش پيشرفته و ضعف فناوري

  10. سطح پايين نيروي انساني موجود از نظر مهارت و تخصص‌هاي مورد نياز، به طور عمده در بخش‌هاي مديريت، فني، طراحي، ريسندگي، تكميل و فروش

  11. سنتي بودن فعاليت‌هاي نساجي، پايين بودن راندمان ماشين‌آلات و ضريب مكانيزاسيون آنها

  12. ضعف زيرساخت سخت‌افزاري و نرم‌افزاري (حمل و نقل، نگهداري و ذخيره، بسته‌بندي، بازاريابي و غيره) (همتی، 1401)


نتیجه‌گیری

يكي از عوامل مؤثر در شناخت توانمندي‌هاي صادراتي يك كشور براي اتخاذ سياست‌هاي مناسب در آن راستا، وجود مزيت نسبي در توليد و صادرات كالا است. به طور ساده عقيده بر اين است كه كشورها به دليل وجود مزيت نسبي در توليد كالاها وارد صحنه تجارت خارجي شده‌اند و در سطح بين‌المللي به مبادله كالا مي‌پردازند (ابوالقاسم، 1383).

با توجه به مطالعات انجام شده، اگر چه صنعت نساجی ایران در سال‌های 1381-1382 دارای مزیت نسبی بالایی در این حوزه بوده است، اما متأسفانه عوامل متعددی موجب شده است که نه تنها مزیت نسبی آشکار شده منسوجات در سال 1383 کاهش یافته بلکه مزیت نسبی محصولات مورد بررسی نیز ـ به جز الیاف مصنوعی ـ در سال 1383 در مقایسه با سال 1382 کاهش یابد. مقایسه مزیت نسبی آشکار شده صنعت نساجی ایران در سال 1383 با کشورهای منتخب نشان می‌‌دهد ایران در بین کشورهای مطرح با رتبه 44 و 91/0=RCA از موقعیت خوبی برخوردار نیست (عزیزی، 1387).

به‌طور کلی در بسیاری از بخش‌های اقتصادی، کشور ایران در حال از دست دادن مزیت نسبی خود در بازارهای جهانی است. لازم است دولت و سیاست‌گذاران حوزه اقتصاد با درنظر گرفتن این مسئله، اولویت‌های صادراتی را صحیح شناسایی کرده و بر پایه آن، تقویت و حمایت تولید را در بخش‌هایی پیگیری کنند که دارای مزیت باشد و علاوه بر وجود مزیت، این معیار از پایداری نیز برخوردار باشد.

در این بین، صنعت نساجی به‌دلیل کاربر بودن و پیچیدگی نه‌چندان زیاد، راحت‌تر از سایر صنایع می‌تواند جمعیت غیرفعال کشور را به خود جذب و فعال ‌کند. این درحالی است که این صنعت شانس بیشتری برای توسعه و موفقیت در عرصه جهانی و اتصال به زنجیره ارزش جهانی در مقایسه با صنایعی نظیر پتروشیمی و خودروسازی دارا است. قاچاق گسترده پوشاك و پارچه از كشورهايي مانند چين، تركيه، امارات، تايلند و غيره، صنايع نساجي كشور را با بحران مواجه ساخته است (کاشی، 1392).


منابع
  1. دینی‌ترکمانی پوریا. مروری بر نظریه‌های تجارت بین‌الملل. مجله اقتصادي (دوماهنامه بررسي مسائل و سياست‌هاي اقتصادي) ۱۳۹۱; ۱۲ (۲) :۱۰۴-۹۹
    URL: http://ejip.ir/article-۱-۱۱۸-fa.html

  2. حسن‌زاده، رحیم و رحیمی بروجردی، علیرضا، بررسی مزیت نسبی صنایع کارخانه‌ای ایران براساس هزینه منابع داخلی (DRC) و مزیت نسبی آشکار شده (RCA) “مطالعه موردی: گروه صنعتی ماشین‌آلات و تجهیزات”، 1377، 126-107

  3. فتحی، یحیی و شاکری، عباس و یوسفی، محمدقلی و بهکیش، محمدمهدی، 1397، بررسی مزیت‌های نسبی و آمادگی صنایع کارخانه‌های ایران برای شرایط رقابتی تجارت آزاد و الحاق به سازمان تجارت جهانی (WTO)،
    https://civilica.com/doc/1187966

  4. شفیع، شکوفه، عباسی، رضا، و حبیبی‌راد، امین. (1399). شناسایی و رتبه‌بندی چالش‌های توسعه تولید، سیاست‌ها و راهکارهای بهبود وضعیت در صنعت نساجی (مورد مطالعه: تولید پارچه چادر مشکی). توسعه تکنولوژی صنعتی، 18(41)، 65-78. SID.
    https://sid.ir/paper/392175/fa

  5. یزدانی، مهدی، و محبی‌نیا، فهیمه. (1400). مزیت نسبی آشکار شده؛ آزمون‌های سازگاری و ثبات (شواهدی از رقابت‌پذیری بخش‌های کشاورزی، صنعت و خدمات در اقتصاد ایران). پژوهش‌های اقتصادی ایران، 26(89)، 155-195. SID.
    https://sid.ir/paper/964155/fa

  6. قاسملو، خلیل، ذوالقدر، حمید، & کازرونی، علیرضا. (1398). بررسی مزیت نسبی و ثبات عملکرد صادرات کالاهای صنعتی در استان‌های ایران. فصلنامه علمی ـ پژوهشی برنامه‌ریزی منطقه‌ای، 9(34), 1-14.

  7. فتحی, یحیی, شاکری, عباس, یوسفی, محمدقلی, & بهکیش, محمدمهدی. (1397). بررسی مزیت‌های نسبی و آمادگی صنایع کارخانه‌ای ایران برای شرایط رقابتی تجارت آزاد و الحاق به سازمان تجارت جهانی (WTO). اقتصاد و تجارت نوین, 13(شماره 2 (شماره پیاپی: 39)), 107-142.

  8. صادق‌علی، موحدمنش و حمید، ناظمیان. 1390، بررسی ارتباط تجارت درون‌صنعت و مزیت نسبی در اقتصاد ایران، پژوهشنامه بازرگانی، 59، 1-24.

  9. عزیزی، جعفر، مجتبایی، سید امین. بررسی مزیت نسبی منسوجات ایران. مجله اقتصادي (دوماهنامه بررسي مسائل و سياستهاي اقتصادي) ۱۳۸۷; ۸ (۷۷ و ۷۸) :۶۴-۴۷
    URL: http://ejip.ir/article-۱-۲۶۵-fa.html

  10. نعمتی، مهرداد، و صفوی، بیژن. (1385). اندازه‌گیری مزیت‌های نسبی بالقوه فعالیت‌های صنعت نساجی استان ایلام. پژوهش‌های رشد و توسعه پایدار (پژوهشهای اقتصادی)، 6(4)، 105-130. SID.
    https://sid.ir/paper/86643/fa

  11. منجذب, محمدرضا. (1381). مزیت نسبی صنایع غذایی و صنایع پوشاک ایران. پژوهشنامه اقتصادی, 2(7), 95-124.

  12. Mbatha, S. (2021). Competitive Advantage Threats and Opportunities in the South African Clothing, Textiles, Leather, and Footwear (CTLF) Industry. Academic Journal of Interdisciplinary Studies, 10(6), 122. https://doi.org/10.36941/ajis-2021-0159

  13. Eva Ervani & Tri Widodo & Muhammad Edhie Purnawan, 2019. “Comparative Advantage and Trade Specialization of East Asian Countries: Do East Asian Countries Specialize on Product Groups with High Comparative Advantage?,” International Business Research, Canadian Center of Science and Education, vol. 12(2), pages 113-134, February.

  14. Lectard, Pauline & Rougier, Eric. “Distance to Comparative Advantage, Export Diversification and Sophistication, and the Dynamics of Specialization”، Volume 102, February 2018, Pages 90-110.

  15. Schetter, Ulrich, A Measure of Countries’ Distance to Frontier Based on Comparative Advantage (September 23, 2022). CID Research Fellow and Graduate Student Working Paper No. 135, CID at Harvard University, Available at SSRN: https://ssrn.com/abstract=4227848 or http://dx.doi.org/10.2139/ssrn.422784

  16. الودود، مختار؛ مترجم: مهدی‌پور تملی، فاطمه؛ بررسی‌های بازرگانی، فروردین و اردیبهشت 1386 – شماره 22، رتبه علمی-ترویجی (وزارت علوم/ISC)، 10 صفحه – از 109 تا …

پیام بگذارید